منبع
قصه گو از گذشته ها , ماجراهاي قهرمانان و از پستي هاي دشمن قصه ها داشت. از خدايان و اهريمنان,از نيروهاي ماوراي طبيعت و جادويي سخن مي گفت.قصه گو در بافت اين گونه جامعه هاي ابتدايي,همواره شخصي مرکز توجه بوده است.
در روزگاران کهن قصه گو نه تنها به آموزش , آداب و قوانين فرهنگ جامعه ي خود مي پرداخت بلکه مردم را سرگرم نيز مي کرد.با قصه هايش چنان تور سحر آميزي مي بافت که, هنوز هم اگر
از آنها براي سرگرمي استفاده شود,مي تواند تخيل شنونده را در دام خود بيندازد.
اين گونه قصه هاي قومي که هزاران قصه را تشکيل داده بود,آن زمان که به صورت
با گذشت زمان قصه گوها و قصه ها کم کمک نوعي شخصيت ملي يافتند. بسياري از قصه هاي قومي کهن يا داستان هايي که از هر نظر براي گفتن مناسب بوده است, به وسيله ي شرکت هاي توليد فيلم و صفحه به کمک هنرمندان حرفه اي و با بهره گيري از يک ارکستر کامل و همراهي
موثر کارشناسان ضبط شده است.
نتيجه ي اين کار اغلب بسيار درخشان و محصول آن برنامه هايي است که ارزش ديدن يا شنيدن دارد.اما مشکل اينجاست که اين برنامه ها فقط نوعي برنامه ي توليدي است و جانشين واقعي
قصه گو به شمار نمي آيد.در اين گونه برنامه ها جوهر و نکات
که در زمان و مکاني معين ميان قصه گو و شنوندگانش به وجود مي آيد از دست مي رود.
قصه گويي خوب که بر اساس رابطه ي ميان قصه گو و شنوندگانش جريان داشته باشد يک
تجربه ي ازشمند خلاق و شخصي است.تجربه اي است که لحظه اي پيش مي آيد, مي درخشد و سپس از ميان مي رود.
زمان قصه گويي زمان يک آفرينش دوجانبه است.قصه گو و شنونده با هم دست به خلق جهاني مي زنند که بر اساس زماني کلمه ها وتخيل شگفت انگيز بنا شده است و تقريبا پنهاني و شخصي
قصه گويي نمي تواند در سطح وسيع تجارتي توليد شود و همچنان چاشني جادويي خود را حفظ کند.
در جهان پيشرفته ي امروز هنر قديمي قصه گو جاي باارزشي دارد.جاي مخصوصي که نمي توان آن را با بدل قابل پذيرشي, پر کرد. هرچند هم که صيقل يافته و خوب باشد.
قصه گويي در کشور ماسابقه اي بس ديرينه و قديمي دارد اما به رغم وجود گنجينه هاي علم و معرفت و داستان ها و افسانه هاي زيبا و آموزنده,اوليا و مربيان بيشترين وقت خود را به مسايل
آموزشي کودکان اختصاص مي دهند و دانش آموزان نيز درخانه و مدرسه بيشتر اوقات خود را صرف يادگيري هاي غير فعال کرده, از سختي و خشکي دروس و نمره رنج مي برند.
و به اين ترتيب بيشتر اوليا و مربيان از هدف اصلي تعليم و تربيت که پرورش انسان هاي خلاق,مبتکر و کارآمد است باز مي مانند.
"اولين گام" براي کسب مهارت مطلوب در قصه گويي,يافتن داستان مناسب است.اگر داستاني به قصه گويي تعلق نداشته باشد,بازسازي داستان به هنگام قصه گويي چيزي بيش يک از اجراي
نمايشي نخواهد شد.
مسئله ي انتخاب کردن قصه, با توجه به انبوه موادي که در اختيار قصه گو است,به ويژه براي قصه گو هاي تازه کار و مبتدي مشکلي اساسي است,حتي بهترين و برجسته ترين قصه گوهاي حرفه اي هم قادر به گفتن هر داستاني نيستند.
قصه گو , قهرمانان خود را از قصه هايي مي سازد که با شخصيت خاص و سبک او متناسب ويژگي هاي شخصيت و سبک گويش خود را ارزيابي کند,قصه گوي تازه کار, ابتدا بايد سعي کند ويژگي هاي شخصيت و سبک گويش خود را ارزيابي کند. سپس از خودش بپرسد:چه نوع داستان هايي
را مي توانم موثر و خوب بيان کنم؟چگونه مي توانم شخصيت خود را با قصه هماهنگ کنم تا هردو
بتوانيم با شنونده ارتباط برقرار کنيم؟
"دومين گام" ,آماده سازي داستان است که براي پيشرفت و فن کار,اين موضوع گامي ضروري به شمار مي آيد.آماده سازي دقيق يک داستان مناسب , با توجه به ساختمان,کلمه هاي کليدي ,انديشه و حالت,براي شيوه کار جنبه هاي زيربنايي دارد.
"سومين گام",وقتي داستان انتخاب و براي گفتن آماده شد تنها کار مهم انتقال داستان به شنونده, به شيوه اي خواهد بود که سبب آفرينش دو جانبه شود.
قصه گو بايد به خاطر داشته باشد که کار او از بر کردن يا از رو خواندن نيست,بلکه کار او قصه گفتن است.از بر کردن قصه اغلب نخستين مانعي است که راه سير طبيعي و خودانگيخته ي يک قصه گويي موفق را سد ميکند.
قاعده ي درست اين است که هرگز نبايد داستاني را (براي گفتن) به خاطر سپرد,بلکه با توجه به ساختمان قصه, به خاطر سپردن طرح آن کافي است.
قصه گو براي ساختن جهان خيال انگيز خويش,فقط خودش و استفاده ي موثر از کلمه ها را در اختيار دارد. در آفرينش سحرآميز خود نه از صحنه آرايي بهره مي گيرد نه از تصوير و موسيقي
و چراغ هاي رنگي. او براي ارايه ي واژگاني قوي که در ذهن,تصوير ساز باشد فقط به صداي
موثر و رسا و گفتار روشن خود متکي است.
قصه گو بايد از صداي خود به عنوان وسيله اي براي زمزمه و فرياد و براي ابراز, هيجان,ترس شادي و افسردگي و آنگونه که داستان ايجاب مي کند,بهره گيرد.
"چهارمين گام",صدا و کلمه هايي که داستان به وسيله ي آنها به شنونده منتقل مي شود , در روش قصه گويي عاملي مهم است. عاملي که بايد به طور دائم روي آن کار کرد و آن را صيقل داد.
يک قصه گوي خوب,بر کلمات تسلط کامل دارد و از ارزش آنها و اينکه چگونه مي توان روي شنونده اثر بگذارد باخبر است.
او به ارزش قرار گرفتن صفت ها و قيد ها توجه دارد و از نيروي ايهام ,به هنگام گزينش کلمه هاي خود آگاه است.
قصه گو ميداند که به هنگام گفتن داستان مي تواند با کلمه ها حس لمس کردن,چشيدن و بوييدن را منتقل کند.او همچنين مي داند که مي تواند با کلمه ها رنگ, جنس و حتي آدما را چنان توصيف
کند که شنوندگانش را به دنياي خيال بکشاند.
"پنجمين گام",بدن بويژه ي چهره ي قصه گو است , چهره ي قصه گوي خوب کمک بسيار موثري به شنونده مي کند.شنونده ضمن اينکه به کلمه هايي که به تصاوير داستان جان مي بخشد توجه دارد,در تمام مدت به قصه گو نيز چشم مي دوزد.
چهره ي قصه گو اغلب آيينه ي آن قصه است و آن چه را شنونده مي شنود تقويت مي کند.
قصه گوي خوب بايد چهره اي قابل انعطاف داشته باشد تا اخم و لبخند,ترس و بيم ساير عواطف را نشان دهد و بر تاثير قصه گويي بيفزايد.
حرکت هاي چهره بايد منطبق بر حالت داستان باشد وهرگز نبايد به کارکاتور تبديل شود مگر انکه داستان اينطور ايجاب کند.
حرکت ها بايد طبيعي باشد نه برنامه ريزي شده.به جاي اين(اداها و حالت هاي کليشه اي) و تمرين شده که معمولا در مدارس قديمي فن بيان آموخته مي شد بايد حرکت ها خودانگيخته باشد تا بر تاثير قصه اضافه کند.
در يک قصه گويي موفق ,چهره چيزي جز يک متغيير نيست و نبايد بيش از ساير جنبه هاي اين هنر به آن توجه و بها داد.
"ششمين گام",چشمهاي قصه گو است که نقطه ي تمرکز به شمار آيد زيرا شنوندگان براي کشف نشانه ها,احساس حالت هاي عاطفي و اطمينان از صداقت قصه گو در تمام مدت قصه گويي به آن چشم مي دوزند.
قصه گو نيز با شنوندگانش رابطه اي چشم در چشم دارد.اين نگاه اوست که به گونه اي انتزاعي شنوندگانش را به قصه متصل مي کند و به آنها مي گويد که اين داستان فقط براي آن هاست.
قصه گوي ماهر در طول قصه با گرداندن نگاهش از فردي به فرد ديگر,با شنوندگانش روابط مستقيم چشم در چشم برقرار مي کند.در مواردي مثل اوج داستان,قصه گو چشم هاي خود را
روي يک شنونده يا روي يک گروه از شنوندگان متمرکز مي کند, درست مثل اينکه اين بخش
به خصوص فقط به اين گروه تعلق دارد. اين شيوه اغلب سبب تاکيد بيشتري بر ان قسمت
مي شود و اثر عاطفي ان را برجسته تر ميکند. والبته قصه گو فقط گاه گاهي از اين شيوه استفاده
,زيرا توجه بيش از اندازه به بخشي از شنوندگان مي تواند عاملي براي بي نظمي باشد.
قصه گو گاه گاهي مي تواند در حالي که تاثير خود را همچنان حفظ کند چشم از چشم شنوندگان برگيبرد و نگاه خود را و راي آن ها را, به کوهي خيالي يا قلعه اي که در داستان توصيف مي کند
بدوزد.او مي تواند با شنوندگانش رابطه ي مستقيم چشم در چشم برقرار نکند و نگاه خود را به طور موثري به صحنه هاي خيالي و جزييات رنگارنگ متوجه سازد. اين عمل اغلب سبب مي شود
که تماشاگران براي درک کردن صحنه هايي که قصه گو توصيف مي کند نگاه او را دنبال کنند.
"هفتمين گام" دست هاي قصه گو است ,دست هاي يک قصه گوي خوب شگفت انگيز است.در حرکت هاي دست,تاکيد,پويش, پرسش و خواهش,آفريننده ي بخش بزرگي از نيروي سحرآميز
قصه گويي است.
هر گونه بحثي درباره ي فنون استفاده از دست ها بخش اساسي شيوه ي يک قصه گوي موفق است .اغلب استفاده موثر از دست ها به هنر گوينده يک بعد اضافه مي بخشد.
حرکت ها و نمايش هاي دست سبب مي شود که شنونده بهتر بتواند جنبه هايي مانند اندازه,فاصله
,بافت و وزن را درک کند.
اين روزها پدر و مادرها بهجاي خواندن و تعريف کردن داستان، ترجيح ميدهند کودکشان را با تماشاي کارتون موردعلاقهشان بخوابانند. قصهگويي که از لذتهاي ساده? دوران کودکي است، مزيتهاي بسياري به همراه دارد. پدر و مادرها بايد هر شب، زماني را صرف قصهگويي براي بچهها کنند.
خواندن کتاب داستان با صداي بلند اصلا کار سختي نيست. اگر وقت کافي نداريد، ميتوانيد يکي از داستانهايي را که بلديد تعريف کنيد، خاطرهاي از روزهاي کودکي خودتان بگوييد يا متني را از روي گوشي همراهتان بخوانيد. مزيتهاي قصهگويي، بهويژه براي خردسالان، کودکان پيشدبستاني و دبستانيها بيشمارند.
کودکان در سراسر دنيا عاشق داستان هستند. آنها دوست دارند از شخصيتهاي موردعلاقهشان بشنوند و گاهي هم از آنها تقليد ميکنند. با تعريف کردن داستانهايي با پيامهاي معنادار، بيترديد ارزشهايي مانند دانايي، روراستي، شجاعت و … در سن پايين در آنها ريشه ميگيرند.
با تعريف داستانهاي رايج براي کودکان يا خاطراتي از کودکي خودتان، بچهها با آداب و سنتهاي گوناگون خانوادگي و اجتماعي آشنا ميشوند. تعريف داستانهايي درباره? افراد مختلف فاميل، آنها را با پيشينه? خانوادگي و نسبشان آشنا ميکند.
خواندن داستان با صداي بلند، کودک را با زبان، واژهها و عبارتهاي جديد آشنا ميکند. اين روشي کارآمد براي آموزش کلمات تازه و چگونگي تلفظ عبارتهاست.
بيشتر بچهها نميتوانند براي مدت طولاني بر موضوعي خاص تمرکز کنند. همچنين معمولا به حرف زدن بيشتر از گوش دادن علاقه دارند. قصهگويي نهتنها توانايي تمرکز کودک را تقويت ميکند بلکه آنها را مشتاق شنيدن و فهميدن ميکند.
گوش دادن به داستان باعث ميشود بهجاي تماشاي تصاوير در ابزارهاي ديداري، شخصيتهاي داستان، مکانها، جريان داستان و … را در خيالش مجسم کند. گوش دادن به داستان همچنين
حتما بخوانيد:
با استفاده از برخي ترفندها، ميتوانيد از قصهگويي براي تقويت حافظه? کودکتان بهره بگيريد. پس از قصهگويي، ميتوانيد از کودکتان بخواهيد قصه را با زبان خودش تعريف کند يا به نکتههاي خاص يا ويژگيهاي شخصيتها اشاره کند. اين کار هم حافظه? کودک را تقويت ميکند و هم توانايي تمرکز او را افزايش ميدهد.
کودکان بهسادگي امکان رويارويي با فرهنگها و شرايط اجتماعي کشورهاي مختلف دنيا را ندارند. با قصهگويي براي کودکان، آنها را با مکانها و فرهنگهاي گوناگون سراسر جهان آشنا ميکنيد. سعي کنيد قصههاي متنوعي از کشورها و فرهنگهاي متفاوت براي کودکان بخوانيد تا ديد و درک آنها را گستردهتر کنيد.
قصهگويي، بنياني براي يادگيري و آموزش رسمي است. کودکان بسياري با تکرار و بدون درک موضوعي خاص، آن را فرا ميگيرند. قصهگويي بهشکل پيوسته و تکرارشونده، به کودک کمک ميکند درک بهتري از آنچه ميخواند يا ميشنود پيدا کند و همزمان لذت ببرد. گاهي وقتها آموزش مفاهيم درسي بهوسيله? داستاني جذاب (براي مثال موضوع کسلکننده? تاريخي که در قالب داستاني هيجانانگيز بيان ميشود) فراگيري را سادهتر و کنجکاوي را تقويت ميکند.
گاهي کودکان با وجود اينکه لبريز از
بيشتر وقتها موقعيتهاي دشوار، کودکان را گيج و سردرگم ميکند. داستانهايي با موضوع آدمهايي که در موقعيتهاي دشوار قرار ميگيرند، به کودک کمک ميکند درک بهتري از چنين موقعيتهايي پيدا کند. بهتر است براي کودکان داستانهايي تعريف کنيد که نشان ميدهند رنج و سختي هم مانند شادي و خوشي، بخشي از زندگي هستند. داستانهاي مناسب به کودکان کمک ميکنند با موقعيتهاي گوناگون و بهطور کلي زندگي، بهتر روبهرو شوند.
همانقدر که قصهگويي براي کودکان مهم است، انتخاب روش درست قصهگويي نيز اهميت دارد. نکاتي که در ادامه ميخوانيد به شما کمک ميکنند به روش درست براي کودکان قصه بگوييد.
قصه نبايد خيلي بلند يا خيلي کوتاه باشد.
فضايي راحت و آسوده را براي تعريف داستان فراهم کنيد. محيط و حس مناسب را براي خواندن يا تعريف کردن داستان خلق کنيد.
اگر خودتان داستان تعريف ميکنيد، براي کودک روشن کنيد کجا و از چه کسي آن را شنيدهايد. براي او توضيح بدهيد که چطور شنيدن اين داستان به شما کمک کرده است و چطور ميتواند به او کمک کند. سعي کنيد از همان آغاز، توجه کودک را جلب کنيد.
هنگام تعريف داستان، از حرکات مناسب دست، بدن و چهره غافل نشويد. ميتوانيد با صداهاي متفاوت از زبان شخصيتهاي مختلف صحبت کنيد يا از کودکتان بخواهيد اين کار را انجام دهد تا جذابيت داستان را بيشتر کنيد.
بايد به اندازه? کافي بلند اما شمرده و بهآهستگي قصه را تعريف کنيد. صداي شما بايد همان حسِ موجود در قصه را منتقل کند. متناسب با قصه، بلندي و لحن صدايتان را تغيير دهيد؛ در بخشهاي گوناگون و به تناسب موقعيت مکث کنيد.
با بهکارگيري عبارتهاي مختلف يا پرسيدن سؤالهايي مانند «ميدوني چطوريه؟» کودک را درگير قصه کنيد. همچنين ميتوانيد از آنها بخواهيد درباره? پيام داستان يا آنچه از آن فهميدهاند، صحبت کنند.
حتما بخوانيد:
برخي فعاليتها هنگام قصهگويي، به تقويت
کودکتان را تشويق کنيد تا براي عکسهاي مختلف داستانهايي تعريف کنيد. براي نمونه، عکس روز تولد او يا عکسي از برفبازي خانوادگي براي داستانپردازي مناسباند.
با انتخاب عکسهاي مختلف، بهنوبت داستان عکسي را که انتخاب کردهايد، تعريف کنيد.
ميتوانيد با انتخاب چند عکس از کودکتان بخواهيد، آنها را بر اساس ترتيب زماني مرتب کند.
عکسي از رويدادي خاص انتخاب کنيد و از دلبندتان بخواهيد با توجه به نشانههاي موجود در عکس (لباس عروس، کيک، کلاه بوقي و …) داستاني براي آن تعريف کند.
کودکتان را تشويق کنيد تا چند عکس (10 تا يا کمتر) را انتخاب، آنها را به ترتيب زماني مرتب کند و داستاني براي آنها بسازد. تماشاي اينکه آنها کدام عکسها را انتخاب ميکنند و چه داستاني براي آنها ميسازند، دلپذير است.
اين کار جذابيت بيحدي به روند داستاننويسي ميافزايد. نقش و نگارها، ابزار شگفتانگيزي براي تحريک خلاقيت، تقويت بهکارگيري مداد و قلم و افزايش خنده و لبخند هستند!
نخست بايد نقشهاي مختلفي گردآوري کنيد. نقشهايي از حيوانات، خودروها، گل و گياه و … به صفحهاي براي افزودن نقشها به آن يا کاغذي براي نوشتن داستان روي آن نياز داريد.
ميتوانيد کودک را تشويق کنيد نگارههاي مختلف را با رنگهاي گوناگون رنگ کند. همچنين ميتوانيد از او بخواهيد نگارههاي گوناگوني را انتخاب کند و براي آنها داستاني بسازد.
هنگام داستاننويسي ميتوانيد اشتباهات آنها را اصلاح کنيد و واژههاي جديد به آنها ياد بدهيد. اين کار بسيار سرگرمکننده است و جنبه? آموزشي قابلتوجهي دارد.
در پايان دوباره يادآوري ميکنم که سبک قصهگويي شما اهميت بسياري دارد. روش قصهگويي شما نبايد براي کودکتان و حتي خود شما يکنواخت و خستهکننده باشد. شما هم ميتوانيد از آنچه ميخوانيد لذت ببريد.
قصهگويي در رشد و پيشرفت کودکان نقش بسزايي دارد. کودک دلبندتان نبايد چنين فعاليت ساده اما بهشدت مهمي را از دست بدهد. همين حالا بهدنبال قصهاي مناسب براي زمان خواب کودک عزيزتان باشيد.
انتخاب کتاب
انتخاب کتاب مناسب همواره از دغدغه هاي والدين بوده و هست، حالا اين پرسش ذهن پدر و مادرها را به خود مشغول کرده که در بازار کتاب، چه کتابي براي فرزندانشان مناسب است.
در بازار انبوه کتاب، همه کتاب ها براي کودکان مناسب
کتابي که يک کودک مي خواند بايد با گستره فکر و انديشه و نيز دنيا و تصورات او کاملا سازگار باشد. شيوه ي نگارش کلمات و جملات و اصطلاحات کتاب کودک بايد به گونه اي باشد که کودک از آنها سر در بياورد و به عبارتي ديگر آنها را بفهمد. جذابيت و محبوبيت کتاب در نزد کودکان از اهميت ويژه اي برخوردار است.
کتابي که براي کودکان نوشته مي شود بايد از نظر محتوا و تصاوير ظاهري جذب کننده باشد تا خواننده به مطالعه آن ترغيب شود.
کودکان معمولا کتاب هايي انتخاب مي کنند که مصور و داراي جلد زيبايي باشند از اين رو کتابي که چنين ويژگي هايي داشته باشد براي بچه ها بسيار محبوب است.
با اينحال مهمترين نکته اي که کودکان را مي تواند به مطالعه تشويق و ترغيب کند مطالعه والدين در منزل و مکان هاي ديگر است. بچه هايي که والدين آنها با صداي بلند برايشان کتاب مي خوانند، قدرت بيان بهتري دارند.
کتاب
کودکان و نوجوانان به عنوان سرمايه هاي عظيم و آينده سازان کشور هستند و به همين سبب ارايه کار و کتاب براي اين قشر از اهميت ويژه اي برخوردار است. پرداختن به کيفيت و کميت توليد آثار مطلوب نظر جوانان و کودکان در زمينه انتشار کتاب و خدمات فرهنگي به اين جماعت ، از جمله مسايلي است که هرگز نبايد از آن غفلت کرد.
راهکارهاي اشتياق به مطالعه
تحقيقات نشان داده که کودکان و نوجوانان در هر جامعه اي فعال ترين و علاقمند ترين خوانندگان به حساب آمده اما براي تداوم خواندن آنها ضمانتي وجود ندارد در اين ميان وظيفه بزرگسالان تنها به ايجاد اشتياق خواندن در کودکان و نوجوانان خلاصه نمي شود بلکه آنها بايد در جهت تداوم خواندن اين گروه هاي سني برنامه هاي موثر، پويا و منطبق با واقعيت ها پيش بيني کرده و گام به گام در اين برنامه ها همراه بوده تا عادت خواندن به مطالعه شکل گيرد.
کتاب هاي کودکان بايد جذاب، عميق و شيرين باشد و با تجربه ها، نيازها، علايق و توانايي هاي کودکان هماهنگ باشند و به کنجکاوي هاي خود انگيخته و آرمان هاي بلند پروازانه آنان پاسخ دهند. چنين کتاب هايي مي تواند به رشد و تعالي کودک کمک کند.
بااينحال در تدوين کتاب
در زمينه بستر سازي عادت به مطالعه در بين کودکان نيز؛ خانواده، مدرسه، کتابخانه هاي
توجه به نياز کودک و نوجوان در اولويت
شاعر و نويسنده ادبيات کودک و نوجوان اظهارکرد: همانطور که کشور از جمعيت جواني برخوردار است بايد دست اندرکاران و اهل قلم در زمينه توليد و نشر کتاب با موضوعات مختلف نسبت به جمعيت کودک و نوجوان اهميت خاصي قايل شوند.
امير والامقام اظهارکرد: هفته کتاب و کتابخواني فرصتي اندک ولي اتفاقي مبارک از نظر اعلام طرح ها و توليدات کتاب در زمينه هاي مختلف از سوي دست اندرکاران مي باشد ولي در مواقعه اي بخصوص در حوزه کودکان و نوجوانان شاهد گسترش توليد کتابهاي بي کيفيت در اين حوزه مي باشيم.
وي رعايت محتوا ، چاپ و تصويرسازي کتاب هاي کودک و نوجوان را امري مهم برشمرد که متاسفانه طي سالهاي اخير از آن غفلت شده و از طرفي تعداد کتابهاي پرمحتوا با موضوعات و نيازهاي قشر نوجوان بسيار اندک شده است.
نويسنده کودک و نوجوان با اشاره به آثار تاليفي منتشر شده در سطح جامعه اظهار کرد: امسال طبق آمار ارايه شده کتابخانه ملي افزون بر 0 عنوان کتاب در زمينه کودکان و نوجوانان تاليف و انتشار يافته گفت: رشد کيفي و کمي کتاب در اين حوزه را به خوبي مي توان مشاهده کرد.
وي با بيان اينکه بازار خوبي براي توليد و نشر آثار وجود دارد، افزود: اغلب ناشران حوزه بزرگسال بعدازمدتي به حوزه کودک و نوجوان روي مي آورند چراکه کار در اين حوزه را راحت و سودآوري مي دانند و نياز به تخصص خاصي هم ندارد.
والامقام اظهارکرد: در حالي که حوزه کودک و نوجوان بسيار حساس است و افرادي که در اين حوزه کار مي کنند بايد شناخت بيشتري نسبت به روح و روان اين قشر، آثار توليد شده در جهان و موضوعات جذاب و مفيد براي بچه ها ، داشته باشند.
اکثر ما در کودکي ها ي خود روزهايي را به ياد مي آوريم که بزرگترها براي سرگرم کردن و يا کوتاه نمودن شب هاي بلند زمستان با قصه، مثل و چيستان اعضاي خانواده را گرد هم مي آوردند و لحظات استثنايي و دلپذيري را در پس اين
نويسندگان حوزه کودک و نوجوان هم چنين روانشناسان رشد بر اين عقيده هم راي هستند که قصه-ها براي کودکان خردسال فقط يک محرک رواني و شنيداري نيستند، بلکه کارکردهاي فراواني براي اين گروه از کودکان دارند .
کودکان از طريق قصه ها با محيط پيرامون خود آشنا ميشوند. هر قصه اي ميتواند فضايي را به وجود بياورد که کودکان هنگام رويارويي با نمونه هاي واقعي، رفتار و واکنش مناسبي را از خود نشان دهند.
قصه ها به کودکان ياري مي رسانند تا ارتباط ها را درک کنند رابطه اي که بين شخصيت هاي يک قصه وجود دارد، مي تواند به کودک ياري برساند که خود چگونه اين موارد را در زندگي رعايت کند.
موضوع مهم ديگر که تاثيرزيادي بر
هم چنين قصه ها قدرت تمرکز و دقت کودکان را افزايش ميدهند .کودکان در اثر شنيدن اين توانايي را به دست مي آورند تا بتوانند شنيدن فعال را تجربه کنند. آنها حتي براي اينکه بتوانند ماجرا را دنبال کنند، ضروري است که دقت و تمرکز لازم را براي خوب شنيدن تمرين کنند.
براي منظم شدن و فعال شدن کودکان در امور هم قصه گويي يک آموزش جذاب است قصه ها مي توانند به کودکان ياد بدهند که چگونه روي کار تمرکز کنند و با دقت آن کار را پيش ببرند.
در عين حال قصه ها موجب ميشوند تا کودکان بتوانند با گسترهاي از کلمه ها آشنا شوند. کلمه هايي که ممکن است در گفتگوي روزانه هيچ وقت مورد استفاده قرار نگيرند همچنين قصه ها موجب مي شوند تا کودکان با تجربه ها، احساسها، عواطف و شيو ههاي نگرش بزرگترها آشنا شوند.
کودکان از آن جا که هنوز تجربه گستردهاي در شناخت دنيا ندارند، سعي مي کنند که با ارتباط دادن بين آموخته هاي قبلي و موضوعهاي جديد به تعادل ذهن خود کمک کنند. اين روند معمولا با تخيل کودک عجين ميشود و او را ياري ميکند که با منطق خود به کشف و شناخت دنيا اقدام کند و بر اساس چنين روندي است که از قصه هاي تخيلي لذت مي برند و از آنها بهره برداري ميکنند.
کارکردها و ارزش هاي قصه ها به مراتب بيشتر از آن است که بخواهد به همين چند مورد خلاصه شود. اما همين موارد با ارزش ميتواند دلايل مهمي باشد که بتوان از طريق قصه ها به رشد عاطفي، اجتماعي، کلامي و ذهني کودک ياري نمود.
برخي اوقات مي شنويم که بعضي والدين از رفتار هاي نادرست کودک خود رنج مي برند از راه هاي مختلفي بهره برده و حتي گاهي اوقات دست به تنبيه او زده اند، اما اين روش اشتباه ترين کاريست که شما مي توانيد انتخاب کنيد.
گاهي
درباره این سایت